چطور با تکنیک OKR،اهداف شخصی خودتان را طراحی کنید؟

ی
یوسف ولی نسب
مدرس و مربی توسعه فردی
14 مرداد 1404
اشتراک‌گذاری

خلاصه طلایی روایی

شاید تو هم هر سال یک لیست بلندبالا از آرزوهایت را می‌نویسی: «امسال حتماً زبان یاد می‌گیرم، وزن کم می‌کنم، کتابم را می‌نویسم...». اما چند ماه بعد، آن لیست فقط یک کاغذ رنگ‌پریده در گوشه میزت باقی می‌ماند و حسرت‌ها دوباره تکرار می‌شوند. این چرخهٔ آشنای «هیجان شروع و شکست در میانه راه» فقط یک دلیل دارد: تو یک «نقشه» نداری، فقط یک «لیست آرزو» داری.

در این مقاله قرار نیست یک تکنیک خشک دیگر به دانسته‌هایت اضافه کنیم. ما می‌خواهیم با هم یک جراحی عمیق انجام دهیم؛ کالبدشکافی کنیم که چرا هدف‌گذاری‌های قبلی‌ات شکست خورده‌اند و چطور می‌توانی با سیستم اهداف OKR شخصی، برای خودت یک «قطب‌نمای درونی» بسازی. قطب‌نمایی که در هر لحظه از مسیر، به تو بگوید قدم بعدی‌ات دقیقاً باید کجا باشد تا از مسیر اصلی خارج نشوی.

وقتی این صفحه را به پایان برسانی، دیگر یک لیست از کارهای پراکنده نخواهی داشت؛ بلکه اولین نقشه معماری‌شده ۹۰ روزه برای رسیدن به مهم‌ترین هدفت را در دست داری.این اولین قدم برای ساختن یک نقشه راه آینده است که تو را در دنیای جدید به یک متخصص بی‌رقیب تبدیل می‌کند.» اگر برای تبدیل شدن از یک «رویاپرداز خسته» به یک «معمار متمرکز» آماده‌ای، این سفر برای تو طراحی شده است.

تصور کن کاپیتان یک کشتی بادبانی بزرگ هستی. نقشه‌های دقیقی از تمام جزایر ناشناخته و بنادر ثروت در دست داری. لیست تمام کارهایی که باید انجام دهی را هم نوشته‌ای: «کشیدن بادبان‌ها، تمیز کردن عرشه، تنظیم سکان...». اما یک ابزار حیاتی را نداری: قطب‌نما. با اولین طوفان، تمام نقشه‌ها بی‌معنا می‌شوند و تو وسط اقیانوسی بی‌کران، سرگردان می‌شوی؛ پر از کار، اما بدون هیچ مقصدی.

زندگی بسیاری از ما شبیه همین کشتی سرگردان است. ما پر از هدف، آرزو و لیست کارهای روزانه هستیم، اما قطب‌نمایی نداریم که مسیر اصلی را نشان‌مان دهد. به همین دلیل است که با وجود «تلاش زیاد»، حس «درجا زدن» رهایمان نمی‌کند. تکنیک اهداف OKR شخصی قرار نیست یک نقشه دیگر به دستت بدهد؛ ماموریت آن دادن همان قطب‌نمای گمشده است.

این تفاوت کلیدی بین داشتن یک سیستم در مقابل هدف است؛ اولی به تو جهت می‌دهد و دومی فقط لیستی از مقصدهاست.»

در این سفر، ما به تو «جواب» نمی‌دهیم. ما به تو «ابزار فکر کردن» می‌دهیم تا خودت بتوانی مسیرت را معماری کنی. آماده‌ای سکان را به دست بگیری و اولین سفر واقعی‌ات را شروع کنی؟

از نقشه‌های بی‌نتیجه و لیست‌های فراموش‌شده خسته شدی؟ شاید مشکل از تلاش تو نیست، بلکه از ابزار توست.

ساختن سیستم شخصی، یک سفر درونی است.

تکنیک OKR اولین قطعه از پازل است. آیا آماده‌ای تا با کشف ابزارهای دیگر، نقشه کامل‌تری از مسیر شخصی‌ات را ببینی؟ متن دکمه:

اقدام کن

چرا نقشه‌های قبلی‌ات شکست خوردند؟

شاید وقتشه این سوال رو از خودت بپرسی: اون همه قولی که اول سال به خودت دادی، چی شد؟

همه ما استاد شروع کردنیم. با هیجان، دفترهای زیبا می‌خریم، اهداف بزرگ می‌نویسیم و خودمان را روی قله موفقیت تصور می‌کنیم. اما این انرژی اولیه مثل یک موج است؛ به سرعت به ساحل می‌رسد و محو می‌شود. مشکل اینجاست که ما فکر می‌کنیم مشکل از کمبود «انگیزه» است، در حالی که ریشه در جای دیگری است: ما با یک سیستم معیوب شروع می‌کنیم. هدف‌گذاری سنتی پر از تله‌های پنهان است که بهترین نیت‌ها را هم به بن‌بست می‌رساند.

ما یاد گرفته‌ایم که اهداف باید بزرگ و رویایی باشند، اما کسی به ما یاد نداده که چطور آن رویای بزرگ را به قدم‌های کوچک و قابل اندازه‌گیری تبدیل کنیم. در نتیجه، بعد از چند هفته تلاش و ندیدن نتیجه ملموس، مغزمان به این نتیجه می‌رسد که «این کار شدنی نیست» و بی‌سروصدا پروژه را رها می‌کند. این یک چرخه معیوب از امید و ناامیدی است که اعتمادبه‌نفس ما را ذره‌ذره از بین می‌برد.

وقت آن است که این چرخه را بشکنیم.

۳ دلیل واقعی بنویس که چرا به اهداف سال قبل نرسیدی.

بیا با خودمان صادق باشیم. یک قلم و کاغذ بردار و به این سوال پاسخ بده. نه جواب‌های کلیشه‌ای مثل «وقت نداشتم» یا «تنبلی کردم». عمیق‌تر شو. آیا هدفت زیادی بزرگ و مبهم بود؟ آیا هیچ معیار مشخصی برای سنجش پیشرفت نداشتی؟ یا شاید آن هدف، واقعاً اولویت اصلی تو نبود و فقط یک آرزوی قشنگ بود؟

این سه دلیل، ریشه‌های واقعی شکست‌های قبلی تو هستند و ما برای ساختن یک سیستم جدید، اول باید این ریشه‌ها را بشناسیم.

شاید بزرگ‌ترین کشف این باشه که تو شکست نخوردی، فقط نقشه‌ات از اول اشتباه بود.

تلهٔ «انگیزهٔ لحظه‌ای»: چرا هیجان شروع، تضمین‌کننده پایان نیست؟

انگیزه شبیه بنزین است؛ برای روشن کردن ماشین ضروری است، اما برای رسیدن به مقصد کافی نیست. تو به یک موتور قدرتمند و یک سیستم ناوبری (GPS) نیاز داری. هیجان اولیه به تو کمک می‌کند اولین قدم را برداری، اما این «سیستم» است که تو را در روزهای سخت، در روزهایی که هیچ انگیزه‌ای نداری، به جلو هل می‌دهد.

OKR دقیقاً همان سیستم و موتور است که اجازه نمی‌دهد ماشین تو با تمام شدن بنزین اولیه، در جاده بماند.

یک سیستم خوب، تو را از وابستگی به حس و حال لحظه‌ای نجات می‌دهد.

OKR یک قطب‌نماست، نه یک نقشهٔ راه تکراری

آیا تا حالا فکر کردی که شاید مشکل از نداشتن راه نیست، بلکه از نداشتن جهت است؟

نقشه‌های راه، لیستی از دستورالعمل‌ها هستند: «این کار را بکن، بعد آن کار را». اما اگر شرایط تغییر کند، نقشه بی‌فایده می‌شود. قطب‌نما متفاوت است؛ به تو نمی‌گوید از کدام جاده بروی، فقط جهت شمال را نشان می‌دهد. تو خودت بهترین مسیر را با توجه به شرایط پیدا می‌کنی. OKR برای زندگی شخصی، دقیقاً همین نقش را بازی می‌کند. به جای اینکه تو را درگیر ده‌ها کار کوچک و بی‌ربط کند، یک «شمال» یا یک «هدف بزرگ» را برایت مشخص می‌کند و تمام تصمیم‌های روزانه‌ات را حول آن جهت‌دهی می‌کند.

این بزرگ‌ترین تغییر ذهنی است: حرکت از «انجام دادن کارها» به «حرکت در مسیر درست». وقتی جهت را بدانی، دیگر مهم نیست که گاهی سرعتت کم شود یا حتی چند قدم به عقب برگردی؛ چون می‌دانی که در نهایت به سمت مقصد در حرکتی.

این به تو آرامش و تمرکز می‌دهد، دو عنصری که در دنیای پرآشوب امروز، کمیاب‌ترین دارایی‌ها هستند.

تفاوت کلیدی OKR و لیست کارهای روزانه در عمل.

لیست کارهای روزانه مجموعه‌ای از «فعالیت‌ها» است: «تماس با مشتری، خرید، نوشتن گزارش». اما OKR مجموعه‌ای از «نتایج» است. به جای اینکه بگوید «روزی یک ساعت ورزش کن» (فعالیت)، می‌گوید «در ۹۰ روز آینده، ۵ کیلوگرم وزن کم کن» (نتیجه). این تفاوت کوچک، همه چیز را عوض می‌کند. اولی تو را مشغول نگه می‌دارد، دومی تو را به نتیجه می‌رساند.

تو برای انجام کارها استخدام نشده‌ای، برای خلق نتیجه استخدام شده‌ای؛ حتی در زندگی شخصی‌ات.

وقتشه به جای شمردن ساعت‌های تلاش، شروع به شمردن نتایج کنی.

چطور OKR به جای «مدیریت زمان»، «توجه» تو را مدیریت می‌کند؟

ما زمان را نمی‌توانیم مدیریت کنیم؛ زمان برای همه یکسان می‌گذرد. چیزی که ما می‌توانیم مدیریت کنیم، «توجه» ماست. OKR با محدود کردن اهداف اصلی تو به ۱ یا ۲ مورد در هر فصل، به تو یاد می‌دهد که به ۹۰ درصد از فرصت‌های خوب دیگر «نه» بگویی تا بتوانی به ۱۰ درصد فرصت‌های عالی «بله» بگویی.

این سیستم، یک فیلتر قدرتمند برای توجه تو می‌سازد و اجازه نمی‌دهد انرژی ذهنی‌ات صرف کارهای کم‌اهمیت شود.

موفقیت در حذف کردن کارهای غیرضروری است، نه اضافه کردن کارهای بیشتر.

گام اول در معماری OKR: هدف اصلی خودت را کشف کن

شاید وقتشه این سوال رو از خودت بپرسی: مهم‌ترین چیزی که می‌خوام در ۹۰ روز آینده بهش برسم چیه؟

اولین قدم، انتخاب یک مقصد الهام‌بخش است. هدف در سیستم OKR، یک بیانیه کیفی، بزرگ و کمی جاه‌طلبانه است که به تو انگیزه حرکت می‌دهد. این «چیزی» است که وقتی به آن فکر می‌کنی، قلبت تندتر می‌زند.هدف نباید یک عدد یا یک معیار خشک باشد؛ باید یک رویا باشد که در یک بازه زمانی مشخص (معمولاً یک فصل یا ۹۰ روز) قابل دستیابی به نظر برسد.

مثلاً به جای «افزایش درآمد»، یک هدف خوب می‌تواند این باشد: «راه‌اندازی کسب‌وکار جانبی‌ام و رسیدن به اولین درآمد پایدار». یا به جای «سالم‌تر شدن»، می‌تواند این باشد: «تبدیل شدن به پرانرژی‌ترین نسخه خودم در سه ماه آینده».

این بیانیه‌ها، داستان و «چرا»ی حرکت تو را مشخص می‌کنند.

تمرین قطب‌نما: مهم‌ترین قله‌ای که در ۹۰ روز آینده می‌خواهی فتح کنی چیست؟

یک جای ساکت پیدا کن و از خودت بپرس: «اگر قرار بود در ۹۰ روز آینده فقط یک دستاورد بزرگ داشته باشم که همه چیز را تغییر دهد، آن چه بود؟» جواب این سوال، هدف توست. آن را با کلماتی بنویس که به تو انرژی می‌دهد، نه کلماتی که فقط یک وظیفه را توصیف می‌کنند.

نگران چگونگی رسیدن به آن نباش؛ در این مرحله فقط مقصد را مشخص کن.

یک مقصد شفاف، نیمی از مسیر است.

ویژگی‌های یک هدف قدرتمند: چطور یک هدف الهام‌بخش بنویسیم؟

یک هدف خوب، سه ویژگی اصلی دارد: اول اینکه الهام‌بخش است و تو را به حرکت وامی‌دارد. دوم اینکه کیفی است و با کلمات توصیف می‌شود، نه با اعداد. و سوم اینکه زمان‌بندی شده است و در یک بازه مشخص (مثلاً یک فصل) قابل دستیابی است.

از نوشتن اهداف مبهم مثل «موفق شدن» پرهیز کن و سعی کن آن را به یک بیانیه شفاف و پرانرژی تبدیل کنی.

هدف تو باید آنقدر بزرگ باشد که تو را بترساند، و آنقدر شفاف باشد که مسیر را روشن کند.

گام دوم: نتایج کلیدی را طراحی کن تا مسیرت را ببینی

حالا چطور بفهمیم که داریم به قله نزدیک می‌شیم؟ با علامت‌گذاری در مسیر.

یک Objective بدون نتایج کلیدی، فقط یک آرزوی زیباست. نتایج کلیدی (Key Results یا KRها) ستون‌های قابل اندازه‌گیری هستند که به رویای تو واقعیت می‌بخشند. آن‌ها به این سوال پاسخ می‌دهند: «از کجا بفهمم که به هدفم رسیده‌ام؟». برای هر Objective، باید بین ۳ تا ۵ نتیجه کلیدی تعریف کنی. این KRها باید عددی، قابل اندازه‌گیری، و چالشی باشند. آن‌ها جی‌پی‌اس سفر تو هستند و به تو نشان می‌دهند که آیا در مسیر درست قرار داری یا نه.

وقتی تو بدانی که موفقیت دقیقاً چه شکلی است، ذهنت به طور ناخودآگاه به دنبال راه‌هایی برای رسیدن به آن می‌گردد. نتایج کلیدی، ابهام را از بین می‌برند و به تو یک تصویر شفاف از پیروزی می‌دهند.

به جای اینکه فقط «امیدوار باشی» که به هدفت برسی، حالا می‌توانی پیشرفتت را «ببینی» و اندازه‌گیری کنی.

مثال‌های واقعی برای OKR شخصی: از کاهش وزن تا یادگیری یک مهارت جدید.

بیایید تئوری را به عمل تبدیل کنیم. در اینجا چند مثال از اهداف OKR شخصی آورده شده است:

  • هدف: تبدیل شدن به پرانرژی‌ترین نسخه خودم در سه ماه آینده.
    • KR1: کاهش وزن از ۸۰ کیلوگرم به ۷۵ کیلوگرم.
    • KR2: افزایش زمان پیاده‌روی از ۱۰ دقیقه به ۴۵ دقیقه در روز.
    • KR3: کاهش مصرف شکر از ۷ روز هفته به ۲ روز در هفته.
  • هدف: پایه‌های کسب‌وکار آنلاینم را در فصل آینده بنا کنم.
    • KR1: طراحی و راه‌اندازی نسخه اولیه وب‌سایت تا پایان ماه اول.
    • KR2: تولید و انتشار ۱۰ مقاله وبلاگ مرتبط با حوزه کاری.
    • KR3: جذب ۱۰۰ عضو اولیه در لیست ایمیل.

این مثال‌ها به تو نشان می‌دهند که چطور یک رویای کیفی به نتایج کمی و قابل اندازه‌گیری تبدیل می‌شود.

چک‌لیست نتایج کلیدی: آیا KRهای تو قابل اندازه‌گیری، چالشی و شفاف هستند؟

قبل از نهایی کردن KRهای خودت، آن‌ها را با این چک‌لیست سریع ارزیابی کن:

  • آیا یک عدد مشخص دارد؟ (مثلاً «افزایش مطالعه» بد است، «خواندن ۵ کتاب» خوب است).
  • آیا یک نتیجه را توصیف می‌کند، نه یک فعالیت را؟ (مثلاً «ورزش کردن» فعالیت است، «کاهش ۲ سایز» نتیجه است).
  • آیا کمی جاه‌طلبانه است؟ (باید تو را به چالش بکشد، نه اینکه خیلی ساده باشد).
  • آیا کنترل آن دست خودت است؟ (نباید به عوامل خارجی وابسته باشد).

اگر KRهای تو از این فیلتر عبور کردند، تو یک نقشه راه قدرتمند در دست داری.

سیستم اجرایی OKR: چطور این نقشه را در زندگی واقعی زنده نگه داریم؟

یک نقشه عالی که در کشو بماند، بی‌فایده است. چطور آن را به بخشی از زندگی روزمره‌ات تبدیل کنی؟

بزرگ‌ترین دلیل شکست بهترین برنامه‌ها، فراموش شدن آن‌ها در هیاهوی زندگی روزمره است. OKR یک سیستم «تنظیم کن و فراموش کن» نیست؛ بلکه یک موجود زنده است که نیاز به توجه و بازبینی مداوم دارد. برای اینکه قطب‌نمای تو همیشه کار کند، باید یک ریتم ساده اما قدرتمند را در زندگی‌ات پیاده کنی. این ریتم، تضمین می‌کند که تو هرگز از مسیر اصلی‌ات دور نمی‌شوی و در صورت نیاز، به سرعت مسیرت را اصلاح می‌کни.

این سیستم اجرایی، پلی است بین دنیای «برنامه‌ریزی» و دنیای «عمل». بدون این پل، بهترین نقشه‌ها هم فقط یک مشت کاغذ باقی می‌مانند.

قدرت واقعی OKR در اجرای مداوم آن نهفته است، نه فقط در تنظیم اولیه آن.

ریتم هفتگی: جلسهٔ ۱۵ دقیقه‌ای با خودت که مسیر را اصلاح می‌کند.

در تقویم خودت، یک قرار ۱۵ دقیقه‌ای هفتگی با خودت تنظیم کن (مثلاً صبح شنبه‌ها). این مهم‌ترین قرار کاری هفته توست. در این جلسه، به OKRهایت نگاه کن و از خودت بپرس: ۱. پیشرفت چطور بوده؟ (KRها را مرور کن و درصد پیشرفت را یادداشت کن). ۲. چقدر به رسیدن به هدف مطمئنم؟ (به خودت از ۱ تا ۱۰ نمره بده). ۳. چه موانعی وجود داشت؟ (چه چیزی مانع پیشرفت بیشتر شد؟). ۴. برای هفته آینده چه برنامه‌ای دارم؟

(چه کارهای کلیدی باید انجام دهم تا به KRها نزدیک‌تر شوم؟).

این جلسه کوتاه، تو را پاسخگو نگه می‌دارد و اجازه نمی‌دهد یک هفته کامل را در مسیر اشتباه حرکت کنی.

ابزارهای رایگان برای مدیریت OKR شخصی: از یک دفترچه ساده تا نرم‌افزارهای آنلاین.

برای شروع نیازی به ابزار پیچیده نداری. زیبایی OKR در سادگی آن است. می‌توانی از این ابزارها استفاده کنی:

  • یک دفترچه یادداشت: ساده، قدرتمند و همیشه در دسترس.
  • گوگل شیت (Google Sheets): یک صفحه گسترده ساده بساز و OKRها و پیشرفت هفتگی‌ات را در آن ثبت کن.
  • ترلو (Trello) یا نوشن (Notion): اگر به ابزارهای دیجیتال علاقه‌مندی، این دو پلتفرم قالب‌های آماده و رایگان برای مدیریت OKR دارند.

ابزار مهم نیست؛ مهم «سیستم» و «تعهد» تو به اجرای آن است.

ساختن سیستم شخصی، یک سفر درونی است.

آیا آماده‌ای ابزارهای عمیق‌تری برای معماری مسیرت کشف کنی؟

جراحی نهایی: ۳ تلهٔ پنهان که حتی بهترین OKRها را هم نابود می‌کند

گاهی با بهترین نقشه هم به مقصد نمی‌رسیم. این تله‌های پنهان را بشناس تا در دام آن‌ها نیفتی.

تبریک می‌گویم! تو حالا یک سیستم قدرتمند برای هدف‌گذاری داری. اما حتی بهترین سیستم‌ها هم می‌توانند توسط تله‌های ذهنی ما بی‌اثر شوند. به عنوان یک کوچ، وظیفه من این است که این نقاط کور را برایت روشن کنم. شناختن این تله‌ها قبل از افتادن در آن‌ها، شانس موفقیت تو را به شدت افزایش می‌دهد.

این بخش، جراحی نهایی ما روی ذهنیت هدف‌گذاری توست.

تلهٔ اول: تعیین KRهای زیاد و از دست دادن تمرکز.

وقتی با قدرت OKR آشنا می‌شوی، هیجان‌زده می‌شوی و ممکن است برای یک هدف، تعداد زیادی (مثلاً ۷ یا ۸) نتیجه کلیدی تعریف کنی. این یک اشتباه مهلک است. OKR درباره «کمتر اما بهتر» است. اگر KRهای زیادی داشته باشی، در واقع دوباره به همان لیست کارهای طولانی برگشته‌ای و قدرت تمرکز را از دست داده‌ای.

خودت را به حداکثر ۵ نتیجه کلیدی برای هر هدف محدود کن.

قدرت در تمرکز است، نه در پراکندگی.

تلهٔ دوم: فراموش کردن «چرا» و تبدیل OKR به یک وظیفهٔ خشک.

در میانه راه، ممکن است آنقدر درگیر اعداد و درصدهای KRها شوی که هدف الهام‌بخش اولیه‌ات را فراموش کنی. در این حالت، OKR به یک لیست وظیفه خشک و بی‌روح تبدیل می‌شود و انگیزه‌ات را از دست می‌دهی. همیشه یادت باشد که KRها فقط ابزاری برای رسیدن به هدف هستند.حفظ این ارتباط احساسی با مسیر، نیازمند هوش هیجانی (EQ) بالا است تا در سختی‌ها، خودت را مدیریت کنی و به مسیر پایبند بمانی.

هر هفته در جلسه با خودت، آن هدف بزرگ و «چرا»ی اصلی‌ات را دوباره مرور کن تا ارتباط احساسی‌ات با مسیر حفظ شود.

اعداد به تو جهت می‌دهند، اما این «داستان» است که به تو انرژی حرکت می‌دهد.

حالا نوبت توست: اولین قدم برای ساختن امپراطوری شخصی‌ات

دانش کافیست. وقت عمل و معماری است.

تو حالا تمام ابزارها و نقشه راه را در اختیار داری. تئوری‌ها را خوانده‌ای، مثال‌ها را دیده‌ای و تله‌ها را هم شناخته‌ای. اما تمام این دانش، بدون یک قدم عملی، هیچ ارزشی ندارد. تفاوت بین یک رویاپرداز و یک معمار، در برداشتن همین قدم اول است.

قرار نیست یک شبه امپراطوری‌ات را بسازی، اما می‌توانی همین امروز اولین آجر آن را بگذاری.

از همین امروز شروع کن: اولین OKR ۹۰ روزه‌ات را روی یک برگه بنویس.

منتظر زمان عالی، ابزار عالی یا حس و حال عالی نباش. یک برگه کاغذ بردار. در بالای آن، مهم‌ترین هدف خودت را برای ۹۰ روز آینده بنویس. و در زیر آن، فقط یک نتیجه کلیدی (KR) قابل اندازه‌گیری برای شروع تعریف کن. همین. این برگه، اولین نسخه از نقشه راه امپراطوری توست. آن را جایی بگذار که هر روز ببینی.

سفر هزار فرسنگ با همین یک قدم آغاز می‌شود. قدمت را محکم بردار

نقشه راه را شناختی.

حالا زمان ساختن است.

سوالات متداول

پاسخ به رایج‌ترین سوالات شما

نه اصلاً. زیبایی OKR در سادگی آن است. تمام سیستم در یک «هدف اصلی» و چند «نتیجه کلیدی» خلاصه می‌شود. پیچیدگی در اجرا نیست، بلکه در شجاعت انتخاب یک هدف و «نه» گفتن به بقیه چیزهاست.
خیر. در فرهنگ OKR، رسیدن به ۷۰ تا ۸۰ درصد از نتایج کلیدی، یک موفقیت بزرگ محسوب می‌شود. اگر همیشه به ۱۰۰٪ اهدافت می‌رسی، یعنی اهدافت به اندازه کافی چالشی نبوده‌اند. هدف، پیشرفت است، نه کمال.
بهترین ریتم، بازبینی هفتگی (۱۵ دقیقه) برای بررسی پیشرفت و بازبینی فصلی (۹۰ روزه) برای تعیین OKRهای جدید است. این چرخه به تو اجازه می‌دهد هم متمرکز بمانی و هم چابک باشی.
برای شروع، به شدت توصیه می‌شود که فقط روی یک OKR شخصی تمرکز کنی. قدرت این سیستم در ایجاد تمرکز لیزری است. وقتی در اجرای آن استاد شدی، می‌توانی به داشتن دو OKR همزمان فکر کنی، اما هرگز بیشتر از آن.
هدف‌گذاری SMART برای تعریف اهداف خرد و مشخص عالی است. اما OKR یک لایه بالاتر است؛ یک سیستم استراتژیک است که یک هدف الهام‌بخش را به چند نتیجه قابل اندازه‌گیری متصل می‌کند و یک ریتم اجرایی برای آن تعریف می‌کند. OKR به «چرا»ی بزرگ‌تر متصل است.

دانش کافیست. وقت معماری مسیر است.

امپراطوری تو با یک تصمیم و یک قدم کوچک شروع می‌شود. این فقط یک کلیک نیست؛ این اولین آجر در بنای مسیر توست.

اقدام کنید

درباره نویسنده

یوسف ولی نسب

یوسف ولی نسب

توضیحات مربوط به نویسنده در اینجا قرار می‌گیرد. این متن را می‌توانید از پنل مدیریت یا به صورت ثابت در اینجا وارد کنید.
@livewireAlertScripts